راستی می شود برای تنویر افکار عمومی بفرمایید به جز حضور در شهرک سینمایی دفاع مقدس چقدر در خط مقدم تشریف داشتید که اینچنین به خود حق میدهید دیدههای عینی دیگران در جنگ را نفی کنید و فقط شنیدههای خود را حق بدانید...»
به گزارش جهان به نقل از رجا ظاهراً قرار نیست جنجالی که فرجالله سلحشور با مصاحبهی اخیرش در سینمای ایران به راه انداخت، به این زودیها ختم به خیر شود. بعد از سر و صدای زیادی که رسانههای جریان روشنفکری دربارهی این مصاحبه و اظهارات صریح سلحشور بهراه انداختند و نامهی پنج تن از بازیگران زن سینمای ایران به وی و متعاقباً عذرخواهی او از جامعهی بازیگران زن سینمای ایران و همچنین تصحیح سخنانش در خبرگزاری فارس، انتظار میرفت که حاشیههای این ماجرا به اتمام رسیده باشد، اما مسعود دهنمکی با نامهی تند و تیزش خطاب به سلحشور، باز هم این داستان را به صدر اخبار فرهنگی این روزهای ایران برگرداند.
دهنمکی روز پنجشنبه نامهای انتقادی خطاب به سلحشور در وبلاگ شخصیاش قرار داد که هنوز زمان زیادی از آن نگذشته، به تیتر اصلی تعداد زیادی از روزنامهها و سایتها تبدیل شد و موجب احیای مجدد ماجرای رو به فراموشی سخنان سلحشور در رابطه با سینمای ایران شد.
وی در ابتدای این نامه در انتقاد به موضعگیری سلحشور نسبت به ماجرای بازی آنجلینا جولی در اخراجیهای4 که از اساس دروغی بیش نبود و جزو تبلیغات مرسوم چند سال اخیر سینمای ایران به حساب میآمد، نوشت: «دفعات قبل که حضرتعالی خود را در جایگاه مدعی العمومی اهالی جبهه و جنگ میگذاشتید و به جای نقد با ادبیات سخیف به بنده و فیلم حمله می کردید، با خود می گفتم شاید کثرت حضور و بازی در فیلمهای دفاع مقدس و صحنههایی که ایفای نقش کردهاید، حضرتعالی را دچار توهم کرده و خود را همه جبهه و جنگ، باور کرده اید و هنوز از حس بازی خارج نشده اید وگرنه اگر ذره ای نسبت به شهیدانی که نقششان را بازی می کردید، شناخت داشتید، لابد می دانستید که در جبهه گردان میثمیها هم بودهاند. (شما را ارجاع می دهم به خواندن کتاب کوچه نقاشها و یا کتاب حر انقلاب زندگینامه شهید شاهرخ ضرغام)
راستی می شود برای تنویر افکار عمومی بفرمایید به جز حضور در شهرک سینمایی دفاع مقدس چقدر در خط مقدم تشریف داشتید که اینچنین به خود حق میدهید دیدههای عینی دیگران در جنگ را نفی کنید و فقط شنیدههای خود را حق بدانید...»
این بخش از سخنان دهنمکی به دلیل سخنانی بود که سلحشور چندی قبل در مصاحبه با روزنامه تماشا بیان کرده بود. وی در آن مصاحبه گفته بود: «امثال دهنمکی چون گمان میکنند مذهبی هستند و سر از کار مملکت در میآورند و جبهه و جنگ را درک کردهاند، متأسفانه چنین خطاهایی میکنند. متأسفم آقای دهنمکی زنی را به ایران دعوت کرده که همه عالم او را به بدکارگی میشناسند و او فساد و هرزگی را را در همه آثارش به نمایش می گذارد. آقای دهنمکی برای ساخت فیلمی دینی و اخلاقی از جولی استفاده میکند؟ این خانم سالم است؟ این خانم میتواند در سینمای دینی بازی کند؟ لابد چون اقای دهنمکی گفته، اشکال ندارد اگر کارگردانهای دیگر چنین غلطی می کردند، آنها را به صلابه نمیکشیدند؟ البته آقای دهنمکی شهدا و بسیجیان مارا یک مشت لات و چاقوکش و فاسد نشان میدهد. لابد چون آقای دهنمکی هستند، اشکال ندارد.»
اما جنجال اصلی را آن قسمت از سخنان دهنمکی به راه انداخت که به موضوع جنجال اخیر و صحبتهای سلحشور درباره سینمای ایران میپرداخت. وی در ادامهی نامهاش میآورد: «برای کوبیدن سینمای هالیوود و بازیگران بعضاً مسئله دارش، نیازی به آسمان به ریسمان بافتن و اتهام زدن نیست. خوب و بد در هر صنف و هر لباسی هستند، اما نمیتوان اینگونه حکم کلی صادر کرد. برای دفاع از دین و انقلاب و حرفهایتان با قول احسن به میدان بیایید. ادبیات شما نسبت به من که مثلاً به قول خودتان خودی بوده و سابقه جنگ و انقلابیگری دارم به حاکمان معبد آمون بیشتر میآید تا حضرت یوسف چه رسد به دیگرانی که باید به قول رهبری باید به فکر جذب حداکثری آنها باشید.
با ادبیات یزیدی نمیشود حرفهای حسینی زد. مگر در همین سینما و با همین بازیگران صدها فیلم دفاع مقدسی و یا دینی و یا تاریخی ساخته نشده است؟ خود شما بازیگران و عوامل سریالتان را از آسمان هفتم که نیاوردهاید؟ چند نفر از شما و دوستانی که در حوزه هنری با پول بیتالمال تربیت شدند تا سینمای انقلاب را بسازند، همانطور که اول انقلاب بودند ماندهاند؟»
«کجای دین به شما اجازه می دهد خود را بهتر از دیگران بدانید؟ اینگونه قضاوت تفرعن و تکبری در خود دارد که عالمان دین هم از آن پرهیز می کنند، چه رسد به من و شما که به تعبیر شهید آوینی همه ما برقله آتشفشان خانه ساخته ایم. نکند مصداق این شعر معروف باشیم که:
عابدان کین جلوه در محراب و منبر می کنند / چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند»
اما نکات قابل بررسی در مورد این نامه را به دو حوزه میتوان تقسیم کرد؛ یکی درست یا غلط بودن اساس صحبتهای دهنمکی و همچنین سخنان عجیب سلحشور و دیگری تبعاتی که این قبیل موضعگیریهای کارگردانان مذهبی علیه هم، به بار خواهد آورد.
اما اگرچه برخی از نقدهای مسعود دهنمکی دربارهی موضعگیری فرجالله سلحشور درست است و به سخنان جنجالی سلحشور نیز چند انتقاد عمده وارد است که در ادامه به آنها اشاره شده است اما نکتهای که باید گفت این است که با همهی این موارد نمیتوان نحوهی برخورد دهنمکی را با این موضوع تائید کرد.
شاید اگر دهنمکی نگاهی به نشریات و سایتهایی که سخنانش را تیتر اصلی خود کردهاند، بیندازد، متوجه شود که این نوع برخوردها نهتنها به نفع جبههی فرهنگی انقلاب نیست، که حتی موجب دشمن شاد شدن نیروهای اندک حزباللهی سینما هم خواهد شد.
شاید اگر دهنمکی با سعه صدر بیشتری با این ماجرا برخورد میکرد و انتقادات خود را به نحو دیگری به گوش سلحشور میرساند، هم اثرگذاری سخنش بیشتر میشد و هم جبههی فرهنگی انقلاب از این اختلافات آسیب نمیدید، آنچنانکه خود دهنمکی نیز تأکید ویژهای بر نگاه جبههای در جبهه فرهنگی انقلاب دارد و برخی از انتقادها از خودش را نیز با همین نگاه تقبیح میکند.
اما در مورد اظهارات آقای سلحشور نکات زیر گفتنی است، اگرچه وی روز جمعه نیز در غرفه رجانیوز حضور یافت و صمیمانه به برخی از پرسشها پاسخ داد اما هنوز ابهامهایی از این دست وجود دارد:
1- قطعا این قبیل سخنان تند و همراه با توهین نیروهایی که به انقلابی و حزباللهی بودن معروف هستند، نهتنها کمکی به بهبود حال و روز وخیم سینمای ایران نخواهد کرد، بلکه موجب میشود که روشنفکران به راحتی دست به مظلومنمایی بزنند، در حالی که به واقع این نیروهای مذهبی و انقلابیاند که در فرهنگ ایران بهویژه سینما و تلویزیون مظلومان حقیقی هستند.
2- پیامد دیگری که این نوع سخنان در پی دارد، بدنه انقلابی و متدین را بیش از گذشته از سینما دور خواهد کرد و قطعا این موجب خواهد شد که سینما برای همیشه در ید قدرت روشنفکران ضد نظام باقی بماند. آیا آقای سلحشور به این موضوع فکر کردهاند که در حالی که همهی دوستداران نظام و انقلاب، علاج بیماری فرهنگ ایران را حضور هرچه بیشتر نیروهای معتقد و متدین در این بخش میدانند، این سخنان ایشان و دور کردن هرچه بیشتر نیروهای مذهبی از حوزه فرهنگ، بهویژه سینما، چه آسیبی را به همراه خواهد داشت؟
3- جناب سلحشور در حالی اساسا سینما را زیر سوال میبرند و به اعضای آن (حتی با وجود داشتن تفکراتی خلاف تفکرات ایشان) توهین میکنند که این درست نقطه مقابل منویات رهبر انقلاب است. رهبر انقلاب در دیدار سال 85 خود با کارگردانان سینما میفرمایند: «از اول که خواستیم این جلسه تشکیل بشود، من دو هدف را دنبال میکردم؛ یکی اینکه خواستم به سینماگران کشور احترام کنم؛ در واقع به سینمای کشور. من این نشست و انعکاس بیرونی این را به معنای تکریم هنر سینما و هنرمندان سینما تلقی کردهام و دوست دارم این احساس در کشور گسترش پیدا کند و اهمیت سینما برای همه آشکار شود. هر کسی داعیهای دارد، جهتگیریای دارد و توقعی دارد؛ اما بالأخره همه بر این معنا اتفاق نظر داشته باشند که این هنر بسیار پیچیده و برجستهی سینما، برای کشور یک ضرورت و یک نیاز است.»
«هنر سینما - همان طور که گفتید - بلاشک یک هنر برتر است؛ یک روایتگر کاملاً مسلط - که هیچ روایتگری تاکنون در بین این شیوههای هنریِ روایت یک واقعیت و یک حقیقت، تا امروز به این کارآمدی نیامده - و یک هنر پیچیده و پیشرفته و متعالی. شما این دریچه را دمِ دست دارید؛ یعنی دریچهی سینما به سوی معارف و پرتوی که از این دریچه به داخل افکنده میشود. این دریچه در اختیار شماست.»
دقت کنید به اینکه رهبری چطور از هنر سینما و سینمای ایران و اعضای آن با احترام یاد میکنند.