سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شیطان در ایران


بر اساس گزارش های نیمه رسمی نزدیک 70 فرقه شیطان پرستی در کشور فعال هستند که به صورن برنامه ریزی شده و هدفمند در حال جذب نیرو هستند.
در همین حال آشنایی با ظاهر این افراد در داخل کشور و مفهوم پوشش و علائم آنها می تواند در شناسایی و برخورد با آنها موثر باشد.
ذکر این نکته ضروری است که بسیاری از جوانان از روی ناآگاهی از این پوشش وعلائم استفاده می کنند که بیان این گونه مطالب ضمن اینکه می تواند برای آنها روشنگر باشد، نباید باعث سوء ظن نادرست به جوانان شود.

انگشتر‌های خاص تیغ دار، دستبندهای عجیب، گردنبندهای اسکلتی با موهای بلند یا سر طاس، نشانه‌های ویژه گروههای همسو با شیطان پرستی است که حضور افرادی با چنین ظاهری هر چند انگشت شمار اما هشدار دهنده است.

از دیگر نشانه های این افراد مدل موهای عجیب و غریب شان است اکثرا ابروهایشان را می تراشند یا به سمت بالا طراحی می کنند، رنگ آرایششان اغلب مشکی، بنفش و قرمز تند است، پوست بدنشان را با اشکالی مانند جمجمه، صورتک‌های شیطانی و سمبل‌ها خالکوبی می‌کنند، لباس‌هایشان از جنس جیر و چرم و اکثرا به رنگ مشکی و قرمز می‌باشد، چکمه‌های چرمی ساق بلند که اغلب با فلز تزئین شده است می‌پوشند. افراد وابسته به این فرقه مانند فراماسون‌ها از برخی علائم و نمادهای رفتاری نیز برای ابراز همراهی با این فرقه استفاده می‌کنند. یکی از این علائم دست شیطان (یا کرنوتی در ایتالیایی) به معنی حکومت شیطان است. این علامت جهانی از سوی سیاستمداران، افراد مشهور و گروه‌های «هوی متال»، برای اظهار وفاداری به نیروهای شیطانی به کار می‌رود و علامت بصری به معنای «سلام شیطان» است.

اما نکته مهمتر تحلیل علائم و نمادهای فرقه های شیطان‌پرستی است.
شیطان‌پرستان دارای سمبل‌ها و نشانه‌هایی هستند که حتما همه ما بعضی از آنها را بروی تی‌شرت‌‌ها، زیورآلات و بدلیجات، کمربند، دستبند، بازوبند، کلاه و... دیده ایم. بد نیست تا معانی برخی از این علائم را بدانیم:

پنج ضلعی وارونه (Inverted Pentagram): نشانه ستاره صبح؛ نامی که به شیطان تعلق دارد. این علامت در مراسم مخفیانه کابالا و جادوگری برای احضار ارواح شیطانی استفاده می‌شود. این علامت را شیطان‌پرستان با دو ضلع در بالا و ملحدان با یک ضلع در بالا استفاده می‌کنند. در هر حال این علامت نشانه شیطان است و مهم نیست که یک نوک ضلع آن بالا باشد یا هر دوی آنها، دور آن دایره‌ای کشیده شده باشد یا خیر و یا روی آن کلمه Satanism نوشته شده باشد یا نه، در هر حال این علامت، علامت شیطان است.

دیو بافومت (Baphomet): علامت شیطان‌پرستی؛ خدای شیطانی و سمبل شیطان. این علامت ممکن است در جواهرات دیده شود.

666: در حقیقت علامت انسان و نشانه جانور (هیولا) محسوب می‌شود. در مکاشفات 13:18 درباره این عدد آمده است: « ... پس هرکس حکمت دارد عدد وحش را بشمارد، زیرا که 666 عدد انسان است.»

صلیب شکسته یا چرخ خورشید(Wastika or Sun Wheel ): یک علامت مذهبی باستانی است که سال‌ها قبل از قدرت گرفتن هیتلر به کار می‌رفت. این علامت در کتیبه‌های بودایی و مقبره‌های سلتی و یونانی استفاده شده است. به نظر می رسد این علامت در آیین پرستش خورشید، نشانه مسیر حرکت خورشید در آسمان باشد.

چشمی که به همه جا می نگردAll Seeing Eye) : آنها معتقدند که این نماد چشم لوسیفر (شیطان) است و کسی که قدرت کنترل آن را دارد بر تمام دارایی‌ها حکومت می‌کند. این علامت در پیشگویی‌ها به کار می‌رود. جادوها، نفرین‌ها، کنترل‌های روحی و تمامی انحرافات تحت این علامت کار می‌کنند. این علامت، علامت روشنفکران نیز هست. اگر به پول رایج ایالات متحده نگاهی بیندازید این علامت را بر روی آن می‌بینید. این علامت اساس نظم نوین جهانی است.

Ankh: سمبل باروری و شهوات در انسانها. مشابه این علامت در جنبش فمینیسم نیز مورد استفاده قرار گرفته است. البته این علامت همان نماد معروف جنس مونث است که در میان شیطان‌پرستان نیز مورد استفاده فراوان دارد.

صلیب وارونه (Upside Down Cross): نشانه استهزاء و رد کردن مسیح می‌باشد. گردنبندهای آن توسط شیطان پرستان زیادی به کار می‌رود. این علامت را می‌توان همراه خواننده های راک و روی آلبوم های آنها دید.

سر بز (Goat Head): بز شاخدار؛ بز مندس mendes همان ba"al بعل خدای باروری مصر باستان؛ بافومت؛ خدای جادو؛ بز طلیعه یا قربانی. این علامت یکی از راه‌های شیطان‌پرستان برای مسخره کردن مسیح است. زیرا گفته می‌شود که مسیح مانند بره‌ای برای گناهان بشر کشته شد و بز نماد شیطان در مسیحیت است.

هرج و مرج (Anarchy):این علامت به معنای از بین بردن تمام قوانین می‌باشد. به عبارت دیگر " هرچه تخریب کننده است تو انجام بده" این همان قانون شیطان‌پرستی است. این علامت توسط پانک‌ها، هوی‌متال‌ها و راک‌ها نیز به کار می‌رود.

ضدعدالت(Anti Justice): تبر رو به بالا علامت عدالت در روم قدیم بوده است که علامت واژگون شده آن نشانه ضدعدالت یا شورش و طغیان می باشد. فمنیست ها از دو تبر رو به بالا به معنی مادر‌سالاری باستانی استفاده می‌نمایند.



+ نوشته شـــده در شنبه 90/9/5ساعــت 6:17 عصر تــوسط محمد رضا افتخاری | نظر
جنایت تاریخی

مرور بزرگترین جنایت تاریخ هواپیمایی

بیست و سه سال پیش و در 12 تیر 1367،جنایتکاران کاخ سفید در اقدامی وحشیانه هواپیمای مسافری ایران را بر فراز آبهای خلیج فارس سرنگون ساخته و 291 نفر بیگناه را به شهادت رساندند و این اقدام به عنوان سندی از توحش مدعیان حقوق بشر در حافظه تاریخ ثبت شد.

 

به گزارش موج قانون به نقل از مهر، در دوازدهم تیرماه 1367 شمسی برابر با سوم ژوئیه 1988 میلادی، هواپیمای مسافری ایرباس ایران که از بندرعباس عازم دبی بود، بر فراز آب های خلیج فارس و در نزدیکی جزیره "هنگام" مورد هجوم یگان های دریایی متجاوز آمریکایی مستقر در آب های خلیج فارس قرار گرفت و سقوط کرد. این هواپیما که با موشک ناو جنگی وینسنس مورد حمله عمدی نیروهای تجاوزگر و جنایت پیشه شیطان بزرگ قرار گرفت حامل 298 مسافر و خدمه بود که تمامی آنها اعم از مرد و زن و کودک و نوجوان و کهنسال با وقوع این جنایت فجیع به شهادت رسیدند. در میان سرنشینان هواپیما، 66 کودک زیر 13 سال، 53 زن و 46 تن تبعه کشورهای خارجی نیز بودند که کشته شدند.

پیام آیت الله خامنه ای

بلافاصله پس از این ماجرا، آیت الله خامنه‌ای که در آن زمان رئیس جمهور کشور بود، طی پیامی خطاب به ملت ایران، نسبت به عواقب جنایت اخیر امریکا هشدار داد و دولت و شخص رئیس جمهور امریکا را مسئول پیامدهای بعدی این جنایت دانست.
"خاویر پرز دکویار”، دبیر کل سازمان ملل نیز پس از گفتگو با "سیروس ناصری” نماینده ایران در دفتر سازمان ملل، اظهار داشت که نمِیتواند جز محکوم کردن، کار دیگری انجام داد؛ زیرا ظاهراٌ یک خطای فاجعه آمیز، رخ داده است.

پس از سقوط این هواپیما، مقامات آمریکایی برای توجیه این جنایت نابخشودنی، دلایل ضد و نقیضی عنوان کردند و کوشیدند این اقدام خصمانه را یک اشتباه قلمداد کنند. اما با توجه به مجهز بودن کشتی جنگی وینسنس به پیشرفته ترین سیستم های راداری و رایانه ای و همچنین مشخص بودن نوع هواپیمای در حال پرواز، مسلم شد که احتمال اشتباه وجود نداشته و این اقدام، کاملاً خصمانه بوده است.

همچنین فرمانده نیروی هوایی ایران پس از این حادثه اعلام کرد: «حمله ناو دریایی آمریکا به هواپیمای مسافری ایران، عمدی بوده است. اولین و آخرین پرواز نبوده که هواپیما از یک فرودگاه بین المللی بلند شده تا در دالان هوایی بین المللی پرواز کند. حق بیمه گذاران بین المللی نیز منطقه تنگه هرمز و بندرعباس را غیر جنگی می دانند و لاشه هواپیما نیز که در داخل دالان پروازی بوده، در آب های متعلق به ایران سقوط کرده است.
برخی تحلیلگران سیاسی معتقدند هدف آمریکا، نه ساقط کردن هواپیمای ایرباس ایران، بلکه وادار کردن جمهوری اسلامی به پذیرش صلح و پایان جنگ تحمیلی بود، چنان که دونالد ریگان، رئیس جمهور وقت امریکا در این زمینه گفته بود: «این فاجعه (سقوط هواپیمای مسافربری ایران از سوی امریکا) ضرورت دست یابی به برقراری صلح را با حداکثر شتاب، دو چندان ساخته است».
ناخدا «ویل راجرز» فرمانده ناو وینسنس، پس از انجام خیانت هولناک حمله به هواپیمای ایرباس ایران گفت: «سنگینی این بار را تا پایان عمر به دوش خواهم کشید». این نشان می دهد ابعاد فاجعه آن قدر عمیق و وحشتناک بوده که حتی بر دوش این انسان جنایتکار نیز سنگینی می کرد.
ویل راجرز روانه تیمارستان شد
با این وجود و به رغم این که فاجعه ایرباس مهم ترین مورد نقض حقوق بین الملل هوایی و قواعد اساسی تضمین امنیت و سلامت هواپیمایی بین المللی کشوری به شمار می رود، دولت مردان آمریکا به فرمانده این رزم ناو نشان لیاقت دادند. اگرچه ویل راجرز ماشه را چکاند و نشان لیاقت گرفت، اما خود او روانه تیمارستان شد؛ همان گونه که خلبان آمریکایی که بر سر هیروشیما بمب اتم فرو ریخته بود، سال‌ها پیش روانه تیمارستان شده بود.
ادعای مضحک غربی ها

غربی ها بعد از این جنایت در یک فرافکنی و در راستای توجیه این جنایت ادعا کردند که علایم ایرباس ایرانی را با علایم راداری یک اف- 14 که در حال فرود آمدن بر روی ناو هواپیمابر فورستال که در حدود 160 کیلومتر دورتر از وینسنس بود اشتباه گرفته‌اند.

اما این ادعا زمانی مضحک به نظر می‌رسد که بدانیم، وینسنس مجهز به سیستم راداری «ایجیز» (Agies) بوده که یکی از معروفترین و پیشرفته‌ترین سیستم‌های راداری در تمام جهان محسوب می‌شود. به نحوی که برخی کارشناسان نظامی آن را متعلق به جنگ جهانی سوم می‌دانند.

این سیستم در واقع، سیستم تشخیص دشمن از دوست است تا در صورت انتشار امواج غیرقابل قبول از سوی مهاجم احتمالی، سیستم دفاع موشکی وارد عمل شود. ادعای فرمانده ناو وینسنس در اشتباه پنداشتن ایرباس از اف- 14 به این معنی است که مدرنترین سیستم جهان قادر به تشخیص یک هواپیمای مسافربری از هواپیمای جنگی نیست. در حالی که گفته می‌شود قدرت سیستم راداری ایجز به حدی است که همزمان چند هدف را کشف و مورد رهگیری قرار می‌دهد.
واکنش سازمان های بین المللی
همچنین واکنش سازمان های بین المللی به این موضوع روی دیگری از دروغ پردازی غربی ها در خصوص حقوق بشر را آشکار کرد. پس از سقوط هواپیمای ایرباس ایران، سازمان های بین المللی از جمله شورای امنیت و سازمان بین المللی هواپیمای کشوری (ایکائو) از حقوق ایران دفاع نکردند، چنان که رهبر معظم انقلاب درباره ایکائو می فرماید: «آمریکایی ها خودشان گزارش دادند. گفتند گزارش ایکائو، با همکاری ارتش امریکا تهیه شد. خوب، ایکائو مثلاً یک سازمان بی طرف بین المللی است. اگر آن روز ما می گفتیم ایکائو این گزارش را مغرضانه نوشته است، یک عده می گفتند شما خیلی بدبین هستید. ایکائو یک سازمان بی طرف است، به آمریکا و شما چه کار دارد. (بعدها) خود امریکایی ها اعتراف کردند و گفتند که گزارش سازمان ایکائو را امریکا تنظیم کرده است و خلاصه این که، امریکا در انداختن ایرباس ایرانی مقصر نیست؛ مجامع جهانی این گونه اند».
پس از وقوع حادثه دلخراش هواپیمای ایرباس ایران، دولت جمهوری اسلامی ایران از راه شکایت به مجامع مختلف، سعی در احقاق حق خویش داشت که با اعمال نفوذ آمریکا در مراجع جهانی، در نهایت، این کشور تنها به پرداخت غرامت به بازماندگان قربانیان محکوم گشت. سؤال این جاست که آیا صرف پرداخت چنین غرامتی، جبران کننده تمامی آثار زیان بار مادّی و معنوی وارده به حیثیت حقوقی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از یک سو، و التیام بخش عواطف جریحه‌دار شده ملت ایران از سوی دیگر بود؟ آن چه پیداست، این است که گرچه از نظر مجامع بین المللی این پرونده بسته شده، اما بی شک پرونده این جنایت هولناک، هرگز در دادگاه وجدان انسان های آزاده جهان بسته نشده و نمی شود و بی گمان این پرونده نزد آزادگان جهان، همیشه گشوده خواهد ماند؛ همان گونه که دیگر پرونده‌های جنایت آمریکا همیشه باز خواهد بود.
درخواست پرداخت غرامت به قربانیان سقوط هواپیما
بحث پرداخت غرامت به بازماندگان قربانیان حادثه، از نخستین روزهای وقوع آن از سوی جمهوری اسلامی ایران مطرح بود. سرانجام یکی از اعضای هیأت نمایندگی آمریکا در اجلاس شورای «ایکائو» که سازمانی تخصصی و وابسته به سازمان ملل و سازمان هواپیمایی کشوری است، اظهار داشت که آمریکا خود را مسؤول حادثه نمی داند، امّا حاضر است به عنوان کمک انسانی، مبلغی به بازماندگان حادثه و نه به دولت ایران، بپردازد. ازاین رو، دولت آمریکا مبلغ 55 میلیون دلار برای خانواده‌های قربانیان و نیز مبلغ 40 میلیون دلار برای غرامت ناشی از سقوط هواپیمای مسافربری پرداخت و به این ترتیب، ضمن ختم غائله، از زیربار مسئولیت این حادثه شانه خالی کرد.

تلاشهای بین‎المللی ایران در پیگیری حقوقی مسئله
بلافاصله پس از وقوع حادثه، جمهوری اسلامی ایران تلاش کرد تا مسئله را نزد شورای سازمان بین‎المللی هواپیمایی کشوری (ایکائو) مطرح و حقوق از دست‎رفته خود را اعاده نماید. در سوم ژوئیه 1988 (روز حادثه) معاون وزیر راه و ترابری و رئیس سازمان هواپیمایی کشوری ایران تلکسی را به عنوان ریاست شورای ایکائو ارسال کرد و طی آن وی را در جریان حمله به هواپیمای 655 ایران قرار داد و از شورا درخواست نمود که اقدام مؤثری در جهت محکومیت ایالات متحده انجام دهد . در تاریخ 5 ژوئیه 1988(14 تیرماه 1367) ، ریاست شورای ایکائو به نمایندگان شورا اطلاع داد که در تاریخ 13 ژوئیه 1988(23 تیرماه) جلسه فوق‎العاده‎ای بنا به درخواست ایران و به منظور رسیدگی به قضیه سقوط هواپیمای مسافربری ایرباس ایرانی برگزار خواهد شد.
مدیرعامل سازمان هواپیمایی کشوری ایران در تاریخ 19 ژوئیه 1988(28 تیرماه 1367) تلکسی را جهت ریاست ایکائو فرستاد و نارضایتی جمهوری اسلامی ایران را از نتایج جلسه فوق‎العاده (که صرفاً بیان مواضعی کلی بود) ابراز داشت  و بعد از آن تاریخ نیز جلسات زیادی برگزار گردید اما ، شورای ایکائو همچنان از محکومیت اقدام آمریکا سرباز زد.

با توجه به اینکه شورای ایکائو عملاً اقدام مناسبی در احقاق حقوق از دست رفته ایران صورت نداده بود، کشورمان ناگزیر شد به سبب ناکارآمدی ایکائو و بر اساس ماده 48 کنوانسیون شیکاگو به دیوان بین‎المللی دادگستری رجوع نمود.
ارجاع قضیه از سوی ایران به دیوان بین‎المللی دادگستری
در تاریخ 17 می 1989(27 اردیبهشت1368) جمهوری اسلامی ایران دادخواستی را نزد دیوان بین‎المللی دادگستری تنظیم کرد و طی آن شکایتی را علیه دولت آمریکا در رابطه با سقوط هواپیمای مسافربری ایرانی و کشته شدن 290 مسافر و خدمه آن در 3 ژوئیه 1988 مطرح نمود. بر این اساس، دادخواست جمهوری اسلامی ایران و لایحه تنظیمی آن پنچ بخش را در برمی‎گرفت. بخش اول، تشریح واقعیتها و حقایق مادی قضیه، تلاشهای حقوقی بین‎المللی ایران و رفتار غیرمسؤولانه آمریکا پس از حادثه؛ بخش دوم، بررسسی مبنای صلاحیتی دیوان بین‎المللی دادگستری با توجه به اساسنامه دیوان و قواعد قراردادی حقوق بین‎الملل؛ بخش سوم، تشریح قواعد و اصول حقوقی لازم‎الاجرا در این قضیه؛ بخش چهارم، درخواست ایران مبنی بر اعمال قواعد و اصول حقوق بین‎المللی بر واقعیات و حقایق مادی قضیه و بالاخره بخش پنجم نیز مسئله جبران خسارات وارده را دربرمی‎گرفت.
حادثه نشان داد که مجمع بین المللی و مراجعی که باید حافظ امنیت جهانی باشند، هیچ گونه دلسوزی برای ملت های مظلوم نداشته و نه تنها هیچ اقدامی در جهت دفاع از آن ها انجام نمی دهند که در مواردی بر جنایات قدرت های بزرگ صحه می گذارند.
هر چند که از نظر مادی بین ایران و آمریکا برای پرداخت غرامت هواپیما و خونبهای شهداء توافق شد و این مبالغ پرداخت شد اما بعد معنوی این ماجرا همچنان باقی است و ملت ایران به هیچ وجه جنایت خونین و مرگبار آمریکا را فراموش نخواهند کرد.
آمریکا با سرنگونی ایرباس مسافری ایران عملا بزرگترین جنایت در تاریخ هواپیمایی جهان را مرتکب شد.
به نظرمی رسد به جای برخورد سطحی یا صرفا مقطعی با این قبیل حوادث می توان با ساماندهی اقداماتی مشخص در حوزه زنده نگه داشتن یاد چنین وقایعی ضمن نمایش هزینه های ایستادگی در برابر قدرت های زورگو، مصادیق مظلومیت ملت ایران را به جهانیان ارائه کنیم.

+ نوشته شـــده در شنبه 90/9/5ساعــت 6:3 عصر تــوسط محمد رضا افتخاری | نظر
شیطان
افکار و اعتقادات شیطان پرستان

شیطان پرستان اعتقاداتی دارند که شدیداً به آن پایبند هستند. جالب است که آنان خود را تنها گروه متفکر می دانند. از میان افکار آنان می توان به این موارد اشاره کرد.
ما کسانی هستیم که دانش را به جای جهل پذیرفته‌ایم. ما با آگاهی، درخت معرفت را انتخاب کردیم! راهی که شیطان نشان داد!. ما سیب درخت معرفت را می خوریم. ما کسانی را که حقـیقت را پایمال می کنند محاکمه می کنیم.
ما کسانی را که چیزی را کورکورانه دنبال می کنند، سـرزنش می کنیم. ما مخالف خداگرایی هستیم، ما بیرونی کردن گناه را نادرست و دردناک می دانیم ... ما به جای جمع کردن امتیاز همراه با ریاضت، برای رسیدن به دنیایی خوب بعد از مرگ، به شادی خویش و جسم معتقدیم.
این سخن فیلسوف غربی و از پایه گذاران شیطان پرستی فلسفی، نیچه را فراموش نکنیم که در فراسوی نیک و بد چنین گفت:
شیطان بیشترین بینش را راجع به خدا دارد؛ زیرا او از خدا دور می گردد. در حقیقت شیطان قدیمی‌ترین دوستدار دانش است .
شیطان پرستان اعتقادات خود را بسیار سیاه می پندارند. اما این سیاهی را دلنشین می دانند. در ادامه اعتقادات آنان می خوانیم:
شیطان پرستی دنیایی را ترسیم می کند که هیچ روزنه امیدی برای آن تصویر نمی شود. به همین جهت شیطان پرستی را جهان تاریک می نامند.
شیطان پرستی حقیقتی را جستجو می کند که آن را در این جهان نمی توان یافت. در توجیه خود کشی چنین می گویند: می خواهیم به حقیقت برسیم و حقیقت در این دنیا به دست نمی آید.
و باز این سیاه نمایی را به گونه ای دیگر و به صورت عمومی ارائه می دهند. با نگاه به نوع کلام، می توان تشخیص داد که مؤسس این فرقه و سایر رهبران آن، در چه جامعه و چه موقعیتی زندگی می کردند. و همـچنین می تـوان نتیـجه گـرفت کـه در درون آنها چـه می گذرد. به قمست دیگری از اعتقادات شیطان پرستی توجه فرمایید.
زندگی در دنیا بر پایه دروغ است. و همه باورهای مردم بر پایه همین دروغ شکل گرفته است. همه عادت کرده اند دروغ بگویند، لذا اگر حرف راست هم بزنید کسی آن را باور نمی کند.
شیطان پرستی آئینی است که همه چیز را منفی ارائه می دهد.
آنتوان لاوِی مکتب خود را اینگونه معرفی می کند:
ما حتی خورشید را مانع از تابش نور می پنداریم. ما همه چیز را منفی می خواهیم، اگر به باغ سیب برویم همه سیب ها را کال می بینیم و اگر به تئاتر برویم همه بازیگر ها را لال می پنداریم.
شیطان پرستی معجونی است که هر آدم گرفتاری را به وحشی گری و نفرت سوق می دهد. کوره راه و مسیری است که به هیچ جا راه نداشته و بن بست است.
لاوِی در بیان اعتقادات خود که می توان به جرأت گفت، آن را از نظریات افرادی مانند نیچه گرفته است، می گوید:
رسماً اعلام می کنم که ما به مقصد نمی رسیم. شیطان پرست باید بداند، جاده ای که در آن قرار دارد پر از خط کشی های در هم و بر هم است. و او باید در یافتن راه خروج تا سر حد جنون و دیوانگی پیش برود و سر انجام مطمئن شود راه بازگشتی وجود ندارد. و باید با ما تا آخر مرگ بماند.

افکار و اعتقادات شیطان پرستان

شیطان پرستان اعتقاداتی دارند که شدیداً به آن پایبند هستند. جالب است که آنان خود را تنها گروه متفکر می دانند. از میان افکار آنان می توان به این موارد اشاره کرد.
ما کسانی هستیم که دانش را به جای جهل پذیرفته‌ایم. ما با آگاهی، درخت معرفت را انتخاب کردیم! راهی که شیطان نشان داد!. ما سیب درخت معرفت را می خوریم. ما کسانی را که حقـیقت را پایمال می کنند محاکمه می کنیم.
ما کسانی را که چیزی را کورکورانه دنبال می کنند، سـرزنش می کنیم. ما مخالف خداگرایی هستیم، ما بیرونی کردن گناه را نادرست و دردناک می دانیم ... ما به جای جمع کردن امتیاز همراه با ریاضت، برای رسیدن به دنیایی خوب بعد از مرگ، به شادی خویش و جسم معتقدیم.
این سخن فیلسوف غربی و از پایه گذاران شیطان پرستی فلسفی، نیچه را فراموش نکنیم که در فراسوی نیک و بد چنین گفت:
شیطان بیشترین بینش را راجع به خدا دارد؛ زیرا او از خدا دور می گردد. در حقیقت شیطان قدیمی‌ترین دوستدار دانش است .
شیطان پرستان اعتقادات خود را بسیار سیاه می پندارند. اما این سیاهی را دلنشین می دانند. در ادامه اعتقادات آنان می خوانیم:
شیطان پرستی دنیایی را ترسیم می کند که هیچ روزنه امیدی برای آن تصویر نمی شود. به همین جهت شیطان پرستی را جهان تاریک می نامند.
شیطان پرستی حقیقتی را جستجو می کند که آن را در این جهان نمی توان یافت. در توجیه خود کشی چنین می گویند: می خواهیم به حقیقت برسیم و حقیقت در این دنیا به دست نمی آید.
و باز این سیاه نمایی را به گونه ای دیگر و به صورت عمومی ارائه می دهند. با نگاه به نوع کلام، می توان تشخیص داد که مؤسس این فرقه و سایر رهبران آن، در چه جامعه و چه موقعیتی زندگی می کردند. و همـچنین می تـوان نتیـجه گـرفت کـه در درون آنها چـه می گذرد. به قمست دیگری از اعتقادات شیطان پرستی توجه فرمایید.
زندگی در دنیا بر پایه دروغ است. و همه باورهای مردم بر پایه همین دروغ شکل گرفته است. همه عادت کرده اند دروغ بگویند، لذا اگر حرف راست هم بزنید کسی آن را باور نمی کند.
شیطان پرستی آئینی است که همه چیز را منفی ارائه می دهد.
آنتوان لاوِی مکتب خود را اینگونه معرفی می کند:
ما حتی خورشید را مانع از تابش نور می پنداریم. ما همه چیز را منفی می خواهیم، اگر به باغ سیب برویم همه سیب ها را کال می بینیم و اگر به تئاتر برویم همه بازیگر ها را لال می پنداریم.
شیطان پرستی معجونی است که هر آدم گرفتاری را به وحشی گری و نفرت سوق می دهد. کوره راه و مسیری است که به هیچ جا راه نداشته و بن بست است.
لاوِی در بیان اعتقادات خود که می توان به جرأت گفت، آن را از نظریات افرادی مانند نیچه گرفته است، می گوید:
رسماً اعلام می کنم که ما به مقصد نمی رسیم. شیطان پرست باید بداند، جاده ای که در آن قرار دارد پر از خط کشی های در هم و بر هم است. و او باید در یافتن راه خروج تا سر حد جنون و دیوانگی پیش برود و سر انجام مطمئن شود راه بازگشتی وجود ندارد. و باید با ما تا آخر مرگ بماند.

افکار و اعتقادات شیطان پرستان

شیطان پرستان اعتقاداتی دارند که شدیداً به آن پایبند هستند. جالب است که آنان خود را تنها گروه متفکر می دانند. از میان افکار آنان می توان به این موارد اشاره کرد.
ما کسانی هستیم که دانش را به جای جهل پذیرفته‌ایم. ما با آگاهی، درخت معرفت را انتخاب کردیم! راهی که شیطان نشان داد!. ما سیب درخت معرفت را می خوریم. ما کسانی را که حقـیقت را پایمال می کنند محاکمه می کنیم.
ما کسانی را که چیزی را کورکورانه دنبال می کنند، سـرزنش می کنیم. ما مخالف خداگرایی هستیم، ما بیرونی کردن گناه را نادرست و دردناک می دانیم ... ما به جای جمع کردن امتیاز همراه با ریاضت، برای رسیدن به دنیایی خوب بعد از مرگ، به شادی خویش و جسم معتقدیم.
این سخن فیلسوف غربی و از پایه گذاران شیطان پرستی فلسفی، نیچه را فراموش نکنیم که در فراسوی نیک و بد چنین گفت:
شیطان بیشترین بینش را راجع به خدا دارد؛ زیرا او از خدا دور می گردد. در حقیقت شیطان قدیمی‌ترین دوستدار دانش است .
شیطان پرستان اعتقادات خود را بسیار سیاه می پندارند. اما این سیاهی را دلنشین می دانند. در ادامه اعتقادات آنان می خوانیم:
شیطان پرستی دنیایی را ترسیم می کند که هیچ روزنه امیدی برای آن تصویر نمی شود. به همین جهت شیطان پرستی را جهان تاریک می نامند.
شیطان پرستی حقیقتی را جستجو می کند که آن را در این جهان نمی توان یافت. در توجیه خود کشی چنین می گویند: می خواهیم به حقیقت برسیم و حقیقت در این دنیا به دست نمی آید.
و باز این سیاه نمایی را به گونه ای دیگر و به صورت عمومی ارائه می دهند. با نگاه به نوع کلام، می توان تشخیص داد که مؤسس این فرقه و سایر رهبران آن، در چه جامعه و چه موقعیتی زندگی می کردند. و همـچنین می تـوان نتیـجه گـرفت کـه در درون آنها چـه می گذرد. به قمست دیگری از اعتقادات شیطان پرستی توجه فرمایید.
زندگی در دنیا بر پایه دروغ است. و همه باورهای مردم بر پایه همین دروغ شکل گرفته است. همه عادت کرده اند دروغ بگویند، لذا اگر حرف راست هم بزنید کسی آن را باور نمی کند.
شیطان پرستی آئینی است که همه چیز را منفی ارائه می دهد.
آنتوان لاوِی مکتب خود را اینگونه معرفی می کند:
ما حتی خورشید را مانع از تابش نور می پنداریم. ما همه چیز را منفی می خواهیم، اگر به باغ سیب برویم همه سیب ها را کال می بینیم و اگر به تئاتر برویم همه بازیگر ها را لال می پنداریم.
شیطان پرستی معجونی است که هر آدم گرفتاری را به وحشی گری و نفرت سوق می دهد. کوره راه و مسیری است که به هیچ جا راه نداشته و بن بست است.
لاوِی در بیان اعتقادات خود که می توان به جرأت گفت، آن را از نظریات افرادی مانند نیچه گرفته است، می گوید:
رسماً اعلام می کنم که ما به مقصد نمی رسیم. شیطان پرست باید بداند، جاده ای که در آن قرار دارد پر از خط کشی های در هم و بر هم است. و او باید در یافتن راه خروج تا سر حد جنون و دیوانگی پیش برود و سر انجام مطمئن شود راه بازگشتی وجود ندارد. و باید با ما تا آخر مرگ بماند.

افکار و اعتقادات شیطان پرستان

شیطان پرستان اعتقاداتی دارند که شدیداً به آن پایبند هستند. جالب است که آنان خود را تنها گروه متفکر می دانند. از میان افکار آنان می توان به این موارد اشاره کرد.
ما کسانی هستیم که دانش را به جای جهل پذیرفته‌ایم. ما با آگاهی، درخت معرفت را انتخاب کردیم! راهی که شیطان نشان داد!. ما سیب درخت معرفت را می خوریم. ما کسانی را که حقـیقت را پایمال می کنند محاکمه می کنیم.
ما کسانی را که چیزی را کورکورانه دنبال می کنند، سـرزنش می کنیم. ما مخالف خداگرایی هستیم، ما بیرونی کردن گناه را نادرست و دردناک می دانیم ... ما به جای جمع کردن امتیاز همراه با ریاضت، برای رسیدن به دنیایی خوب بعد از مرگ، به شادی خویش و جسم معتقدیم.
این سخن فیلسوف غربی و از پایه گذاران شیطان پرستی فلسفی، نیچه را فراموش نکنیم که در فراسوی نیک و بد چنین گفت:
شیطان بیشترین بینش را راجع به خدا دارد؛ زیرا او از خدا دور می گردد. در حقیقت شیطان قدیمی‌ترین دوستدار دانش است .
شیطان پرستان اعتقادات خود را بسیار سیاه می پندارند. اما این سیاهی را دلنشین می دانند. در ادامه اعتقادات آنان می خوانیم:
شیطان پرستی دنیایی را ترسیم می کند که هیچ روزنه امیدی برای آن تصویر نمی شود. به همین جهت شیطان پرستی را جهان تاریک می نامند.
شیطان پرستی حقیقتی را جستجو می کند که آن را در این جهان نمی توان یافت. در توجیه خود کشی چنین می گویند: می خواهیم به حقیقت برسیم و حقیقت در این دنیا به دست نمی آید.
و باز این سیاه نمایی را به گونه ای دیگر و به صورت عمومی ارائه می دهند. با نگاه به نوع کلام، می توان تشخیص داد که مؤسس این فرقه و سایر رهبران آن، در چه جامعه و چه موقعیتی زندگی می کردند. و همـچنین می تـوان نتیـجه گـرفت کـه در درون آنها چـه می گذرد. به قمست دیگری از اعتقادات شیطان پرستی توجه فرمایید.
زندگی در دنیا بر پایه دروغ است. و همه باورهای مردم بر پایه همین دروغ شکل گرفته است. همه عادت کرده اند دروغ بگویند، لذا اگر حرف راست هم بزنید کسی آن را باور نمی کند.
شیطان پرستی آئینی است که همه چیز را منفی ارائه می دهد.
آنتوان لاوِی مکتب خود را اینگونه معرفی می کند:
ما حتی خورشید را مانع از تابش نور می پنداریم. ما همه چیز را منفی می خواهیم، اگر به باغ سیب برویم همه سیب ها را کال می بینیم و اگر به تئاتر برویم همه بازیگر ها را لال می پنداریم.
شیطان پرستی معجونی است که هر آدم گرفتاری را به وحشی گری و نفرت سوق می دهد. کوره راه و مسیری است که به هیچ جا راه نداشته و بن بست است.
لاوِی در بیان اعتقادات خود که می توان به جرأت گفت، آن را از نظریات افرادی مانند نیچه گرفته است، می گوید:
رسماً اعلام می کنم که ما به مقصد نمی رسیم. شیطان پرست باید بداند، جاده ای که در آن قرار دارد پر از خط کشی های در هم و بر هم است. و او باید در یافتن راه خروج تا سر حد جنون و دیوانگی پیش برود و سر انجام مطمئن شود راه بازگشتی وجود ندارد. و باید با ما تا آخر مرگ بماند.

افکار و اعتقادات شیطان پرستان

شیطان پرستان اعتقاداتی دارند که شدیداً به آن پایبند هستند. جالب است که آنان خود را تنها گروه متفکر می دانند. از میان افکار آنان می توان به این موارد اشاره کرد.
ما کسانی هستیم که دانش را به جای جهل پذیرفته‌ایم. ما با آگاهی، درخت معرفت را انتخاب کردیم! راهی که شیطان نشان داد!. ما سیب درخت معرفت را می خوریم. ما کسانی را که حقـیقت را پایمال می کنند محاکمه می کنیم.
ما کسانی را که چیزی را کورکورانه دنبال می کنند، سـرزنش می کنیم. ما مخالف خداگرایی هستیم، ما بیرونی کردن گناه را نادرست و دردناک می دانیم ... ما به جای جمع کردن امتیاز همراه با ریاضت، برای رسیدن به دنیایی خوب بعد از مرگ، به شادی خویش و جسم معتقدیم.
این سخن فیلسوف غربی و از پایه گذاران شیطان پرستی فلسفی، نیچه را فراموش نکنیم که در فراسوی نیک و بد چنین گفت:
شیطان بیشترین بینش را راجع به خدا دارد؛ زیرا او از خدا دور می گردد. در حقیقت شیطان قدیمی‌ترین دوستدار دانش است .
شیطان پرستان اعتقادات خود را بسیار سیاه می پندارند. اما این سیاهی را دلنشین می دانند. در ادامه اعتقادات آنان می خوانیم:
شیطان پرستی دنیایی را ترسیم می کند که هیچ روزنه امیدی برای آن تصویر نمی شود. به همین جهت شیطان پرستی را جهان تاریک می نامند.
شیطان پرستی حقیقتی را جستجو می کند که آن را در این جهان نمی توان یافت. در توجیه خود کشی چنین می گویند: می خواهیم به حقیقت برسیم و حقیقت در این دنیا به دست نمی آید.
و باز این سیاه نمایی را به گونه ای دیگر و به صورت عمومی ارائه می دهند. با نگاه به نوع کلام، می توان تشخیص داد که مؤسس این فرقه و سایر رهبران آن، در چه جامعه و چه موقعیتی زندگی می کردند. و همـچنین می تـوان نتیـجه گـرفت کـه در درون آنها چـه می گذرد. به قمست دیگری از اعتقادات شیطان پرستی توجه فرمایید.
زندگی در دنیا بر پایه دروغ است. و همه باورهای مردم بر پایه همین دروغ شکل گرفته است. همه عادت کرده اند دروغ بگویند، لذا اگر حرف راست هم بزنید کسی آن را باور نمی کند.
شیطان پرستی آئینی است که همه چیز را منفی ارائه می دهد.
آنتوان لاوِی مکتب خود را اینگونه معرفی می کند:
ما حتی خورشید را مانع از تابش نور می پنداریم. ما همه چیز را منفی می خواهیم، اگر به باغ سیب برویم همه سیب ها را کال می بینیم و اگر به تئاتر برویم همه بازیگر ها را لال می پنداریم.
شیطان پرستی معجونی است که هر آدم گرفتاری را به وحشی گری و نفرت سوق می دهد. کوره راه و مسیری است که به هیچ جا راه نداشته و بن بست است.
لاوِی در بیان اعتقادات خود که می توان به جرأت گفت، آن را از نظریات افرادی مانند نیچه گرفته است، می گوید:
رسماً اعلام می کنم که ما به مقصد نمی رسیم. شیطان پرست باید بداند، جاده ای که در آن قرار دارد پر از خط کشی های در هم و بر هم است. و او باید در یافتن راه خروج تا سر حد جنون و دیوانگی پیش برود و سر انجام مطمئن شود راه بازگشتی وجود ندارد. و باید با ما تا آخر مرگ بماند.

افکار و اعتقادات شیطان پرستان

شیطان پرستان اعتقاداتی دارند که شدیداً به آن پایبند هستند. جالب است که آنان خود را تنها گروه متفکر می دانند. از میان افکار آنان می توان به این موارد اشاره کرد.

ما کسانی هستیم که دانش را به جای جهل پذیرفته‌ایم. ما با آگاهی، درخت معرفت را انتخاب کردیم! راهی که شیطان نشان داد!. ما سیب درخت معرفت را می خوریم. ما کسانی را که حقـیقت را پایمال می کنند محاکمه می کنیم.

ما کسانی را که چیزی را کورکورانه دنبال می کنند، سـرزنش می کنیم. ما مخالف خداگرایی هستیم، ما بیرونی کردن گناه را نادرست و دردناک می دانیم ... ما به جای جمع کردن امتیاز همراه با ریاضت، برای رسیدن به دنیایی خوب بعد از مرگ، به شادی خویش و جسم معتقدیم.

این سخن فیلسوف غربی و از پایه گذاران شیطان پرستی فلسفی، نیچه را فراموش نکنیم که در فراسوی نیک و بد چنین گفت:

شیطان بیشترین بینش را راجع به خدا دارد؛ زیرا او از خدا دور می گردد. در حقیقت شیطان قدیمی‌ترین دوستدار دانش است .

شیطان پرستان اعتقادات خود را بسیار سیاه می پندارند. اما این سیاهی را دلنشین می دانند. در ادامه اعتقادات آنان می خوانیم:

شیطان پرستی دنیایی را ترسیم می کند که هیچ روزنه امیدی برای آن تصویر نمی شود. به همین جهت شیطان پرستی را جهان تاریک می نامند.

شیطان پرستی حقیقتی را جستجو می کند که آن را در این جهان نمی توان یافت. در توجیه خود کشی چنین می گویند: می خواهیم به حقیقت برسیم و حقیقت در این دنیا به دست نمی آید.

و باز این سیاه نمایی را به گونه ای دیگر و به صورت عمومی ارائه می دهند. با نگاه به نوع کلام، می توان تشخیص داد که مؤسس این فرقه و سایر رهبران آن، در چه جامعه و چه موقعیتی زندگی می کردند. و همـچنین می تـوان نتیـجه گـرفت کـه در درون آنها چـه می گذرد. به قمست دیگری از اعتقادات شیطان پرستی توجه فرمایید.

زندگی در دنیا بر پایه دروغ است. و همه باورهای مردم بر پایه همین دروغ شکل گرفته است. همه عادت کرده اند دروغ بگویند، لذا اگر حرف راست هم بزنید کسی آن را باور نمی کند.

شیطان پرستی آئینی است که همه چیز را منفی ارائه می دهد.

آنتوان لاوِی مکتب خود را اینگونه معرفی می کند:

ما حتی خورشید را مانع از تابش نور می پنداریم. ما همه چیز را منفی می خواهیم، اگر به باغ سیب برویم همه سیب ها را کال می بینیم و اگر به تئاتر برویم همه بازیگر ها را لال می پنداریم.

شیطان پرستی معجونی است که هر آدم گرفتاری را به وحشی گری و نفرت سوق می دهد. کوره راه و مسیری است که به هیچ جا راه نداشته و بن بست است.

لاوِی در بیان اعتقادات خود که می توان به جرأت گفت، آن را از نظریات افرادی مانند نیچه گرفته است، می گوید:

رسماً اعلام می کنم که ما به مقصد نمی رسیم. شیطان پرست باید بداند، جاده ای که در آن قرار دارد پر از خط کشی های در هم و بر هم است. و او باید در یافتن راه خروج تا سر حد جنون و دیوانگی پیش برود و سر انجام مطمئن شود راه بازگشتی وجود ندارد. و باید با ما تا آخر مرگ بماند.

 

 


+ نوشته شـــده در شنبه 90/9/5ساعــت 2:3 عصر تــوسط محمد رضا افتخاری | نظر
شیطان

سرویس اجتماعی «تابناک» ـ شیطان پس از شش هزار سال عبادت، وارد جرگه فرشتگان مقرب الهی شد، اما تکبری که در وجودش همچون شعله زیر خاکستر بود، به هنگام سجده بر آدم، سر برآورد و ندای «خلقتنی من نار و خلقته من طین» سر داد؛ ندایی که او را از قله سعادت به قعر شقاوت فرستاد و از آنجا بود که کمر همت به گمراه کردن آدم(ع) و فرزندان او بست و فریاد زد: «فبعزتک لأغوینهم اجمعین».

با وسوسه‌اش کام آدم و حوا را به طعم میوه ممنوعه آلوده نمود و آنان را از بهشت عرشی به منزل فرشی هبوط داد و حال این قابیل است که با کمند حسادت شیطان، دست خویش را به خون برادر رنگین نموده و خداوند را بر آن داشت تا انسان را تا ابدیت ندا دهد که: «الم اعهد الیکم یا بنی آدم أن لا تعبدوا الشیطان إنه لکم عدو مبین».

و اکنون سال‌ها از آن عهد جاودانه خداوند با فرزندان آدم می‌گذرد و در تاریخ همواره قابیلیانی بودند که این عهد را شکسته و به جرگه عبادالشیطان درآمده‌اند، ولی شیطان بر سر پیمانی که با خویش بسته بود، محکم ایستاده و پیروانی را به عبادت خویش فرا می‌خواند و ندای «أنا ربکم الأعلی» را که روزی به واسطه فرعون سر می‌داد، امروز خود بی واسطه سر می‌دهد تا مرهمی باشد بر زخم کهنه تکبرش.

روزگار ما اما، روزگار پایه‌گذاری و سازمان‌‌دهی به اجتماع‌های پراکنده شیطانیستی است. سران شیطانیست در تلاشند، این اجتماع را به تحقق برسانند و برای این مقصود، از ابزار‌های گوناگون اطلاع‌رسانی بهره می‌برند.

از سوی دیگر، در هیاهوی کم توجهی دولتمردان و مسئولان به مسائل فرهنگی و اعتقادی جوانان کشور، جریان‌های متعارض این فرصت را غنیمت شمرده و با اتصال به سرشاخه‌های فرامرزی و در پایان آسودگی خاطر به نشر و ترویج آموزه‌های ضد دینی خود می‌پردازند.

به گزارش خبرنگار «تابناک»، اخبار رسیده از شهرهای ساری، اصفهان، بندرانزلی، تهران و چندین شهر دیگر، حکایت از آغاز تحرکات جدید گروه‌های شیطان‌پرستی دارد.

بنا بر این اخبار، نشست‌های مخفی پارتی با نواختن موسیقی راک و متال به صورت هفتگی برگزار شده و در این جلسات، شمار بسیاری از جوانان با ظاهری نامناسب و مزین به آلات و نمادهای شیطان‌پرستی به رقص و حرکات نامتعارف دست می‌زنند. حضور دختران جوان از نکات لازم توجه به این جلسات است.

گفتنی است، اعضای گروه‌های شیطان پرستی، افزون بر شرکت در جلسات مخفی در هفته نیز از طریق سایت‌های اجتماعی در ارتباط هستند.


+ نوشته شـــده در جمعه 90/9/4ساعــت 11:10 عصر تــوسط محمد رضا افتخاری | نظر
هفته بسیج

 

 

ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (مدظله العالی):

 

 ـ‌ بسیج به معنی حضور و آمادگی در همان نقطه‌ای است که اسلام و قرآن و امام زمان (ارواحناه و فداه) و این انقلاب مقدس به آن نیازمند است.

 

ـ پیوند میان بسیجیان عزیز و حضرت ولی عصر (ارواحناه و فداه) مهدی موعود عزیز یک پیوند ناگسستنی و همیشگی است.

 

ـ شما جوانان بسیجی و سپاهی و جوانان مؤمن آگاهی را با احساس مسئولیت و شور و شعور همراه کردید.

 

ـ نیروهای نظامی و بسیجی ما مؤمن و با اخلاصند و به عنوان پشتوانه‌ای که هیچ خدشه‌ای در آن راه ندارد, محسوب می‌شوند.

 

ـ انکار بسیج, انکار بزرگترین ضرورت و مصلحت برای کشور است.

 

ـ اگر بسیج در دوران پس از جنگ نبود و اگر امروز هم نباشد, کمیت این انقلاب و این نظام واهمة حرکتهای سازندة این کشور لنگ است.

 

ـ انکار بسیج و بی‌احترامی به آن یا نابخردانه است یا خائنانه است.

 

ـ تا وقتی که این کشور و این ملت به امنیت احتیاج دارد, به نیروهای بسیج, به انگیزة بسیح به سازماندهی بسیجی و به عشق و ایمان بسیجی احتیاج است.

 

ـ فرزندان بسیحی‌ام با حضور خود در هر صحنه‌ای که لازم است دشمنان زبون را مرعوب و منکوب سازند.

 

ـ بسیج, یعنی نیروی کارآمد کشور برای همة میدانها

 

ـ همه جا چیزی شبیه بسیج هست, تنها به این درخشندگی, به این فراگیری, به این زیبایی, به این فداکاری, من در جایی سراغ ندارم.

 

ـ این فداکاری, من در جایی سراغ ندارم.

 

ـ نیروی عظیم بسیج مردمی است, این بسیج در همة قشرها هست.

 

ـ بسیج, اختصاص به یک منطقة جغرافیایی ویک منطقة انسانی و طبقاتی و قشری ندارد, همه جا هست.

 

ـ ایمان عاشقانه, ایمان عمیق, ایمان توأم با عواطف که از خصوصیات ملت ایران است باعث درخشان شدن بسیج شد.

 

ـ دانشجوی بسیجی دشمن کمین گرفته را از یاد نمی‌برد و غافلانه خو و دانشگاه و کشورش را به دست تطاول دشمن نمی‌سپرد.

 

ـ بسیاری از پیشرفتهای کشور مرهون تفکر بسیجی است.

 

ـ هریک از آحاد قشرهای مختلف جامعه که دارای روحیة حساس مسئولیت و ایمان باشد, بسیجی است.

 

ـ بسیاری از پیشرفتها و موفقیتهای نظام اسلامی در عرصه‌های مختلف مرهون تفکر و میل بسیجی است.

 

ـ بسیجی یعنی علی که تمام وجودش وقف اسلام بود.

 

 

 


+ نوشته شـــده در جمعه 90/9/4ساعــت 10:29 عصر تــوسط محمد رضا افتخاری | نظر