سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاوری: من از ایران فرار نکرده ام!

اخیرا یه نیمچه اختلاس در سیستم بانکی کشورمان رخ داد که متاسفانه شیطنت! برخی رسانه هاسره چندرقاز پول! به حدی بود که تصور می شد رقم سنگینی است واقعا خدا از بعضی ها نگذرد!

 

در صورتی که بررسی های عوامل ما نشان می دهد فقط 300000000 (ببخشید نفهمیدم چند تا صفر باید جلوی 3 بزارم شما بخوانید سه هزار میلیارد تومان!) پول بی زبان و نا قابل جابجا شده است.آدم که رقم را می خواند بیشتر به شیطنت رسانه ها پی می برد و اینجاست که می گوم خدارحم کرد خبرنگاری یا کسی از اهالی رسانه سر چهار راه ... نبود ببیند وقتی دختر بچه گل فروش 500 تومان باقیمانده راننده بنزمشکی را کش رفته بود و نیم ساعت چهارراه قفل شد تا این کلاهبردار بزرگ را دستگیر کنندو ... واقعا اگر از موجودات فوق کسی آنجا حضور داشت چی می نوشتند؟! در صورتی که حافظ در علم ریاضی ثابت کرده عدد 5 از 3 بزرگتر است و خواجه نصیر طوسی هم در تایید نظریه حافظ شعری سروده است! حالا از عدد 5 یا 3 بگذریم خداوکیلی ببینید در اختلاس 3000000000 میلیارد تومانی چند تا صفر اومده؟! که البته در تعریف صفر نیاز به آوردن نظریات دانشمندان فوق نیست خیلی عامیانه هم می توان فهمید هرچقدر آدم صفر می آورد بیشتر منفورمی شود تازه ما با آوردن یک صفر از مدرسه جرات نمی کردیم منزل برویم بیچاره امیر منصور خسروی با این صفرها بایدرسما ترک تحصیل کند! حالا که فهمیدیم عدد 5 از 3 بزرگتر است برمی گردیم سر اصل مطلب ، به قول سعدی :هرکس به طریقی دل ما می شکند بشکن بشکنه بشکن!

اما در ماجرای فوق به یک بی گناهی به نام محمود رضا خاوری مدیر عامل سابق و مستضعف بانک ملی تهمت زده شد که ظاهرا در اختلاس دست داشته و بدان جهت از ایران فرار کرده است که جهت رفع اتهام و برطرف شدن پاره ای سوء تفاهمات خبرنگاران ما با آقای خاوری اندک مصاحبه ای انجام داده اند که از حضورتان رد می شود!

خبرنگار : آقای خاوری سلام می توانم بپرسم الان کجا تشریف دارید ؟!

خاوری : من الان کانادا هستم و جاتون خالی دارم کانادادرای می نوشم!

خبرنگار : کانادا برای چی؟!

خاوری : آمده ام برای سرکشی به برخی از شعبات یعنی یه چیزی تو مایه های ماموریت!

خبرنگار : آقای خاوری توی ایران شایعه شده شما از کشور فرار کرده اید نظرتان چیست؟

خاوری : چه کسی این حرف را زده؟! من اصلا فرار نکرده ام اصلا با این سنم نمی توانم فرار کنم صبح دوستان به بنده زنگ زدندو گفتند آقای خاوری در عرض یک ساعت نمایندگی های شما در لندن با مشکل جدی مواجه شده است و تو همین الان باید سریع خودت را برای رفع مشکل به آنجا برسانی! بعد ماشین آمد دنبالم و بنده نیز ریلکس سوار ماشین شدم و رفتم فرودگاه و بعدش هم می بینید که اینجا در خدمتتان هستم حاضرم قسم بخورم تو راه حتی یک متر هم فرار نکردم!

خبرنگار: آقای خاوری خانواده شما الان ایران هستند؟!

خاوری : نه بابا بنده خداها توی اون کشور غریب چرا باید باشند؟! اصلا اینا یک کلمه هم فارسی بلد نیستند چه برسد به اینکه اونجا باشند! الان در کنار بنده دعاگوی شما هستند!

خبرنگار: در کشور شایعه شده که پسر شمامالک 9  آژانس هواپیمایی در کاناداست؟

خاوری : بازارتهمت گرفته دیگه مردم هرچه می خواهند می گویند در صورتی که پسر من فقط 8 تا آژانس دارد نه 9 تا!

خبرنگار: حالا که ماموریتتان تمام شده است چرا به کشور برنمی گردید؟!

خاوری :میام حالاعجله نکنید البته ناگفته نماند می خواستم بیام ولی دوستان گفتند نیا بمان آنجا و دکتراتو بگیر!

خبرنگار : آقای خاوری در پایان حرفی ندارید؟

خاوری : ممنونم سلام مرا به همکارانم برسانید و بگوییدپنج شنبه میام

خبرنگار: کدام پنج شنبه؟!

خاوری : میام دیگه بابا...(با کمال احترام تلفن را قطع می فرمایند!)

وانگهی با مرور مصاحبه فوق نتیجه می گیریم همه چی آرومه من به تو... (ببخشید حواسم نبود)

اولا آقای خاوری فرار نکرده اند بلکه به قول خودشان ریلکس و با ماشین و برای ماموریت چند روزه تشریف برده اند!

دوما برای ادامه تحصیل ماندگار شده اند

سوما پسرشان 9 تا آژانس ندارند!

چهارما با استناد به تجارب گذشته در می یابیم حتما به کشور برخواهند گشت چرا که داشتیم عزیزی برای سرکشی به نمایندگی های ... خارج از کشور رفت برای گرفتن دکترا آنجا ماند و بعد ...

انشالله باهم برمی گردند!


+ نوشته شـــده در یکشنبه 90/8/1ساعــت 7:32 عصر تــوسط علیرضا پارسائیان(تخریب چی) | نظر