"اکبرگنجی" مجری شبکه "اندیشه" 6 نوامبر (15آبان) در سخنانی مدعی شد:
«در دنیا هیچ کشوری نیست که فضای سیاسی آن به اندازه آمریکا باز باشد.(!) در عین آزادی های موجود در این کشور حق قیام مسلحانه مردم علیه حکومت به رسمیت شناخته شده است و از همه مهم تر این است که در این جامعه انتقاد کردن آزاد است و جامعه ای انتقاد پذیر است و در رسانه های این کشور شخص رئیس جمهور و همسرش که شخص اول مملکت است دائماً مسخره می شوند در عین حال آمریکا بهشت نیست و مصون از خطا نمی باشد. هیچ کس مثل آمریکایی ها از نظام حاکم آمریکا انتقاد نمی کنند انتقاد کردن و انتقاد پذیری جزء ارکان هویت نظام آمریکاست.»
باید از جناب گنجی پرسید که آیا شخص شما در آمریکا حق دارید در مورد هولوکاست تحقیق کنید؟ به قول معروف انتقاد در این زمینه پیش کش.
گویا ایشان از تعداد دستگیری ها در این چند هفته اخیر توسط پلیس آمریکا بی اطلاعند یا اطلاعاتشان را رو نمی کنند که باید از باب تذکر به ایشان عرض کرد که اگر عبارت "تعداد دستگیر شدگان جنبش وال استریت را اشغال کنید" را سرچ کنید تا اندازه ای در این زمینه اطلاعاتی کسب می کنید که باعث نشود این چنین سینه چاک آمریکا شوید.
در جنبش "وال استریت را اشغال کنید" مردم حق استفاده از بلند گوی دستی در تجمعاتشان را ندارند چه برسد که بخواهند سلاح حمل کرده و قیام مسلحانه راه بیندازند.
اما در مورد آزادی رسانه؛ در "صدای آمریکا" که زیر نظر وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا اداره می شود اگر کارشناسی بر خلاف تفکرات و نظریات سیاستمداران این شبکه حرفی بزنند دیگر از او دعوتی به عمل نمی آید و از لیست مدعوین حذف می شود و اگر مجالی دست دهد و مخالفین این شبکه چند ثانیه ای بر علیه سیاست های شبکه حرفی بزنند، صدای او قطع می شود و پس از قطع صدای مخاطب از او به عنوان "بسیجی تلفن بر کف" نام می برند.
حال ما نمی دانیم منظور جناب گنجی از آزادی بیان در آمریکا چیست؟!!
صادق زیباکلام با تاکید بر اینکه نمی دانم با چه قصد و نیتی دولتی ها خانم دکتر فاطمی را تکریم کردند گفت: مهندس مشائی و احمدی نژاد تنها کسانی بودند که بعد از نیم قرن به همسر دکتر شهید فاطمی گفتند اوبولی خرت به چنده.
صادق زیباکلام سیاست مدار صادقی است.مخالفین وی اگر چه با عقاید و دیدگاههای سیاسی وی مخالف هستند اما معتقدند که وی فرد صادقی است و رک حرف می زند و هر دیدگاهی هم داشته باشد و به هر گرایش سیاسی هم نزدیک باشد، به اصل نظام پایبند است و حاضر نیست حرفی بزند و چیزی بنویسد اصل و اساس مردم سالاری دینی و انقلاب اسلامی را زیر سوال ببرد.شاید هم به همین دلیل است که برخی اورا نفوذی نظام در میان اپوزوسیون می دانند.خودش اینطور به خبرنگار جهان می گوید:" آقای حجت الاسلام ذوالنور حفظه الله و قاسم روانبخش همواره گفتند که ایشان یعنی من اصولگرا است و نفوذی ما است در میان اصلاح طلبان .برای اینکه اصلاح طلبان را خراب می کند."
البته وقتی از او سوال می شود که حالا نظر خودتان در این باره چیست پاسخ جالبی می دهد:"الله اعلم به حقایق الامور."وی البته این را هم گفت که برخی اصلاح طلبان حاضر نیستند سر به تن او باشد.
چندی پیش در خبرها امده بود که صادق زیباکلام برای آزادی خانم دکتر فاطمی که به دلیل برخی اتهامات اقتصادی و سیاسی مدتی بازدداشت بوده است تلاش های زیادی کرده است. از ارتباطش با خانم دکتر فاطمی پرسیدیم که تاکید داشت این ارتباط غیر سیاسی است:" خانم مرحوم شهید دکتر فاطمی را من به اندازه تخم های چشمم دوست دارم و به او احترام می گذارم ولی اولین اشکال شما این است که ایشان فکر سیاسی ندارد. پذیرش این حرف خیلی سخت است ولی باور کنید که ایشان نمی داند که سیاست را به صاد می نویسند یا سه سه نقطه.حالا این که شما چطور می گویئد که ایشان افکار سیاسی دارد که یکی با اوست ودیگری نیست را من نمی فهمم."
البته سوال ما اصلا ارتباطی به سیاسی بودن یا نبودن این ارتباط نداشت و بیشتر بر این تاکید داشت که چرا شما تلاش کردید برای آزادی خانم دکتر فاطمی این و آن را ببنید که البته این خبر را تائید کرد:"من برای آزادی خانم دکتر فاطمی نامه ها نوشتم و با برخی دیدار کردم و گفتم که ایشان بی گناه است."
زیباکلام برای پاسخ به این سوال که در این رابطه به چه کسانی نامه نوشتید و چه کسانی را دیدید تنها به همین جمله اکتفا کرد که "محرمانه است و نمی توان گفت."
او البته دل پری هم از مسئولین سیاسی سالهای گذشته داشت و می گفت که حدود نیم قرن از ترور دکتر فاطمی گذشت اما هیچ کس حاضر نشد همسر وی را تکریم کنند جز مشائی و احمدی نژاد:" علت نزدیکی خانم دکتر فاطمی با آقای احمدی نژاد و رحیم مشائی فقط و فقط مسائل عاطفی بود برای اینکه از سال 1333 که همسر ایشان دکتر فاطمی را تیر باران کردند تا سال 1386 حدود نیم قرن می گذرد و تنها کسانی که به او گفتند ابولی خرت به چنده و تو چه کسی هستی فقط به فقط احمدی نژاد و مشائی بود .نه جبهه ملی چی ها و نه مرحوم مصدق و نه نهضت آزادی چی ها و نه دکتر کریم سنجابی و نه مهندس مهدی بازرگان ونه مهندس موسوی و نه اکبر هاشمی رفسنجانی و نه محمد خاتمی هیچ کس به او نگفت که تو هم هستی. تنها کسانی که گفتند ما به همسر شما افتخار می کنیم و تو را تعظیم وتکریم می کنیم احمدی نژاد ورحیم مشائی بودند"
صادق زیباکلام اخیرا به طرفداری از اسفندیار رحیم مشائی شهرت یافته است. پرسیدیم شما را چه به جریان انحرافی که پاسخ جالبی شنیدیم: " من اساسا نمی توانم هیچ جور با رحیم مشائی تناسب فکری برقرار کنم .من این را در مناظره ای که با آقای حسین الله کرم در دانشگاه قزوین داشتم هم گفتم که من یک تار موی محمد ابن عبدالله را به صد تا کوروش و داریوش و خشایار شاه نمی دهم.بنابراین هیچ نسبتی بین ما نمی تواند بوجود بیاید."
البته معتقد است که این ادعا که زیباکلام به مشائی نزدیک شده به دلیل این است که مشائی را تنها کسی می داند که معترضین بعد از انتخابات را فتنه گر نخوانده است:"ببینید من ندیدم که مشائی بعد از انتخابات به طرفداران و معترضین و همراهان آقای موسوی توهین کند.بگوید اینها فتنه گرند و نوکر آمریکا هستند.اینها مزدور انگلیس اند.اینو من ندیدم بگویند.
وی البته احمدی نژاد را متفاوت از مشائی می داند و می گوید که "اما احمدی نژاد همان روز اول به اینها گفت خس و خاشاک."
با این حال سکوت رئیس جمهور درباره فتنه گران را اینطور توضیح می دهد:" اگر اقای احمدی نژاد بعد از تعبیر خس و خاشاک دیگر به معترضین توهین نکرد به خاطر نصیحت های آقای مشائی بوده است."
فیلمی که میلیون ها نفر در جهان در ساخت آن شرکت کرده و همه آن را مشاهده خواهند کرد. سکانس های زیادی از آن فیلم برداری شده و در مراحل آخر ساخت قرار دارد.
ببخشید بدون مقدمه آغاز کردم!
شور و هیجان پخش اولین فیلم ضد سرمایه داری با مشارک مردم دنیا کمی مرا ذوق زده کرده است.ابتدای این فیلم در تهران تصویر برداری شده، حالا نما به نما این فیلم را میبینیم:
نمای اول:تهران 13 آبان 1358 تسخیر لانه جاسوسی
حدوداً از پیروزی انقلاب ده ماهی گذشته بود که دانشجویان پیرو خط امام سفارت ایالات متحده آمریکا رو که چندسالی بود تبدیل به لانه فساد و جاسوسی شده بود رو تسخیر کردند . همان دانشجوهای شجاع خط امام که به فرموده حضرت آقا روز تجلی شجاعت و آزادگی و غیرت انقلابی است از دیوار مرکز فساد و جاسوسی بالا رفتند و لانه را تسخیر کردند.این ضربه بسیار بزرگی برای آمریکا بود.
نمای دوم:طبس اردیبهشت 1359 شکست حمله نظامی
از بین رفتن بیشتر ادوات جنگی آمریکا توسط شن های ریزی که هر کدام آیتی از آیات خداوند بودند.امام خمینی این واقعه را معجزه می خوانند و دیگر آبرویی برای آمریکا نمی ماند.
نمای سوم:شهریور 1359 آغاز حمله عراق به ایران با چراغ سبز آمریکا
مردم ایران با عنایت خداوند و رهبری حکیمانه حضرت امام خمینی(ره) اجازه تجاوز به عراق نمی دهند و با تقدیم هزاران شهید و جانباز از خاک کشور و اعتقاداتشان دفاع می کنند و نوکر آمریکا و استکبار جهانی شکستی ذلت باره دیگری می خورد.
نمای سوم:اخراج سفیران آمریکا از کشور های آمریکای جنوبی
بولیوی و ونزوئلا سفیران آمریکا را اخراج می کنند و به کشورهای دیگر توصیه می کنند این کار را انجام دهند
نمای چهارم:بحران اقتصادی و فشار بر مردم
بحران مالی آمریکا به مرحله فاجعه باری رسیده است. حالا دیگر بحران را نمی توان مختص آمریکا قلمداد کرد زیرا دامنه آن به تمامی کشورها سرایت کرده و محافل و مراکز اقتصادی را تحت الشعاع قرار داده است.
بازارهای سهامی آمریکا، اروپا و آسیا یکی پس از دیگری کاهش و افت شاخص های سهام را تجربه می کنند. اضطراب و نگرانی بر بورس های سهام حاکم شده و همه نگران و هراسان آینده خویش هستند. بانک ها و مؤسسات بین المللی هر لحظه انتظار می کشند که روز بعد قرعه به نام کدامیک از آنها خواهد افتاد.
نمای پنجم:بیداری اسلامی و رفتن دیکتاتورها
مردم به دیکتاتورهای دست نشانه آمریکا نه گفتند و در حال به وجود آوردن یک جامعه اسلامی و آزاد بدون دخالت آمریکا هستند. و برائت خودشان را از بردگی و بندگی شیطان بزرگ اعلام کردند.
نمای ششم:تسخیر سفارت اسرائل در قاهره
افزایش احساسات ضد اسرائیلی مردم مصر و تظاهرات گسترده در مقابل سفارت این رژیم در قاهره، تسخیر سفارت به دست نیروهای مردمی و در نهایت فرار سفیر صهیونیست ها را در پی داشت.این ضربه بزرگی برای آمریکا در منطقه بود.
نمای هفتم:آمریکا، منهتن، وال استیریت
صحنه آخر فیلم ضد سرمایه داری ،اینجا همان جایی است که قرار بود کعبه آمال مردم دنیا باشد رقم خواهد خورد.
جامعه آرمانی ایالات متحده امروز کجاست؟جوانان آمریکای به همان راهی می روند که همه آزدایخواهان خواهند رفت و وارثان زمین همین مستضعفان دنیا هستند.
فیلم سقوط اندیشه کاپیتالیستی آمریکایی به زودی در سینماهای سرار جهان …
در آخر ذکر یک نکته الزامی است:برای طولانی نشدن فیلم از ذکر نماها ی میانی (همچون ایستادگی ملت بزرگوار ایران در مقابل تحریم ها ،تهدید ها ، کارشکنی ها و فتنه ها) در فیلم خودداری کردم.
خبرگزاری آسوشیتدپرس روز دوشنبه، 7 نوامبر(16 آبان) نوشت: «حضور ایران در عراق کاملاً آشکار است و حتی در شهرهای مذهبی و زیارتی این حضور آشکارتر هم است.»
این رسانه غربی ادامه داد: «در حال حاضر عراق با توجه به خروج نیروهای آمریکایی آغوش خود را برای افزایش نفوذ ایرانی ها در این کشور گشوده کرده اند. ایران هم اکنون از لحاظ سیاسی و تجاری در حال سرعت بخشیدن به نفوذ خود در عراق است.»
به دنبال اوج گیری تسویه حساب های داخلی در صدای آمریکا و اخراج شماری از همکاران آن، شبکه بالاترین گروه برنده این درگیری ها را «اپوزیسیون تزریقی» خواند.
بالاترین با اشاره به اخراج سازگارا، صحتی، بختیار، باطبی و چالنگی نوشت: اپوزیسیون دست سازی که مدت ها در آب نمک خوابانده شده بود، اکنون مقابل دوربین های VOA قرار گرفته است. شرح وظیفه این اپوزیسیون تزریقی ایجاد اختلاف در میان نیروهای اصیل و شناسنامه دار مخالف جمهوری اسلامی و به انحراف کشاندن مبارزات و انحراف توجهات به حاشیه ها است. مشکلات ایجاد شده در برنامه های اخیر صدای آمریکا و به ویژه برنامه تفسیر خبر را می توان در این راستا دید. ناهماهنگی های اندکی که در برنامه تفسیر خبر وجود داشت، رامین عسگرد را واداشت که دست به اخراج چهره های مخالف با «اپوزیسیون تزریقی» بزند. عباس فخرآور (ملقب به پریوش) نمایندگی گروه «اپوزیسیون تزریقی» را برعهده دارد.
متهم کردن گروه برنده در درگیری های داخلی VOA به «اپوزیسیون تزریقی» در حالی است که برخی مدیران آمریکایی با بدگمانی شدید به اخراجی های VOA می نگرند و معتقدند آنها طی چند سال اخیر، یکی از عوامل مهم از خاصیت انداختن اپوزیسیون و کم شعور نشان دادن آن هستند. آنها به اشتباه کسانی چون سازگارا و باطبی و صحتی را نفوذی تلقی کرده اند.