سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عرب ستیزی در اتحادیه عرب

در پی مخالفت شورای همکاری خلیج فارس با خواست دمشق برای برگزاری نشست فوق العاده اتحادیه عرب، سوریه اعلام کرد نشست وزرای خارجه اتحادیه عرب را که درباره این کشور در مغرب برگزار خواهد شد، تحریم می کند و در آن شرکت نخواهد کرد.

اتحادیه عرب در اقدامی شتابزده، عضویت یکی از اعضای مهم را به حالت تعلیق درمی آورد. سوریه یکی از اعضای مؤسس این اتحادیه است. این تشکل عربی در اقدامی جهت دار، در حالی سختگیریهای فاقد منطق و عقلانیت اسلامی- عربی را علیه دمشق اتخاذ کرده است که این کشور از آخرین طرح این تشکل استقبال و اعلام آمادگی نمود تا با هیأت اعزامی آنها مذاکره کند، ولی اعضای این کلوپ سیاسی منطقه ای در اقدامی غیرمنتظره، موضوع تعلیق سوریه را مطرح نمودند.

 

اکنون این پرسش مطرح است، اگر این اعضای عربی دغدغه حل مشکلات دنیای عرب را دارند و در این زمینه احساس وظیفه می کنند، چرا تقاضای مطرح شده از سوی مخالفان بحرینی را حتی برای بررسی نپذیرفتند و آن را به طور کامل رد کردند. مخالفان بحرینی علاوه بر تقاضای مطرح شده در زمینه اعزام یک کمیته حقیقت یاب به منامه، خواستار درج مطالبات اصلاحات مردم بحرین در دستور کار اتحادیه عرب شده بودند.
این تصمیم اتحادیه عرب نشان داد آنها کارگزار و مجری سیاستهای آمریکا در بخشی از جهان اسلام می باشند. در شرایط کنونی، واشنگتن بیش از دیگران از پیچیده شدن بحران سوریه بهره می برد، به نحوی که وزارت امورخارجه آمریکا اخیراً در پی دعوت دولت سوریه از گروه های مسلح برای تحویل سلاحهای خود و اعلام عفو عمومی، به افراد مسلح توصیه کرد از تحویل سلاحهای خود خودداری کنند. باید به این مداخله اظهارات کسینجر را نیز افزود که پس از بیداری اسلامی در سخنانی اعلام نمود، باید بحران را در دمشق راه اندازی کرد. می توان اظهارات چندی قبل اوباما را به این مصداقها اضافه کرد. وی گفت: «بشار اسد یا باید برود یا تغییر رفتار بدهد»، زیرا غرب پس از نا امیدی از سرنگونی دولت اسد در سوریه، با اعمال فشارهای سیاسی و محدودیتهای اقتصادی، به دنبال تغییر رفتار دولت سوریه است.
کسانی که امروز برای حل مشکلات دمشق نسخه می پیچند، میانجیگری آنها بی طرفانه نیست. این کشورها از نظامهای سیاسی دموکراتیک برخوردار نیستند. همگی آنها منهای اندک کشورهایی، سیستم سلطانی و استبدادی دارند. حاکمانی که پس از موج بیداری اسلامی در معرض مخالفتهای گسترده مردمی واقع شدند و تلاش کردند با ارائه بسته های تطمیع و گاه تهدید، با استفاده از قوه قهریه، به طور موقت بر اعتراضها سرپوش بگذارند. قطعاً این افراد، صلاحیت ارائه مدل آشتی را در کشورهای دیگر ندارند.
بر کسی پوشیده نیست، در شرایط زمانی کنونی، آمریکا تلاش می کند از طریق ظرفیتهای منطقه ای خود، با جنجال سازیها، شکستها و ناکامیهایش را کم اهمیت جلوه دهد. ناظران سیاسی و کارشناسان بین المللی بر این باورند که عقب نشینی آمریکا از عراق، بدون دستاورد بوده و یک شکست برای زمامداران کاخ سفید تلقی می شود، لذا آنها در صددند با خلق شوکهای خبری مانند طرح حمله به ایران و ماجرای سوریه و یا گزارش آمریکایی آمانو در مورد ایران، اذهان را از رخدادهای اصلی جهانی یعنی بیداری ملتها و رویارویی آنها با حاکمان بویژه جنبش تسخیر وال استریت، به ایران و محور مقاومت معطوف نمایند.
غربیها تلاش کردند اعتراضهای محدود سوریها را به بهار عربی پیوند بزنند و ثابت نمایند که سیر تحولات در دمشق مانند تونس، لیبی و دیگر کشورهای عربی است. این در حالی است کسانی که در سوریه بسیاری از مردم که در حمایت از بشار اسد تظاهرات کردند، تعدادشان از جمعیت کشور قطر بیشتر است که دولتش به حکم ریاست دوره ای بر اتحادیه عرب، پرچمدار طرح فشار بر سوریه شده است. معترضان در این کشور هیچ گاه در اکثریت نبوده و اعتراضها صرفاً در برخی مناطق مرزی بوده و شهرهای اصلی کشور، بخصوص پایتخت مملو از حامیان بشار اسد بوده است. حمایتهای خودجوش و مردمی از رئیس جمهور سوریه مؤید ادعاهای فوق است.
به نظر می رسد، غربیها می کوشند با همکاری دوستان منطقه ای عربی خود دو قطبی بودن این اتحادیه را از بین برده و با حذف تنها کشور مستقل جهان عرب، موانع اتخاذ تصمیمهای خویش را از میان بردارند و بتوانند دیدگاه ها و برنامه ها را از طریق همراهان عربی- اسلامی تعقیب کنند. بدون تردید، نگرانیهای عربستان و برخی کشورهای عربی از سوریه و پیوند دمشق به محور مقاومت، از این منظر قابل تحلیل است. سخنان پادشاه عربستان مبنی بر بازگشت دمشق به دامن دنیای عرب از طریق قطع رابطه با جمهوری اسلامی و فاصله گرفتن از جنبشهای مقاومت در منطقه را می توان در راستای یکدست نمودن اتحادیه عرب ارزیابی کرد.
به نظر می رسد، برنامه ای که غرب از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی پیگیری می نمود و به آن دست پیدا نکرد، اکنون بار دیگر در دستور کار قرار گرفته تا پروژه دو قطبی کردن منطقه را با حذف سوریه عملیاتی کنند. در دوران جنگ عراق علیه ایران نیز همین اتفاقها در زمان حافظ اسد در مناطق مرزی سوریه و از طریق شرکای منطقه ای آمریکا کلید خورد، ولی به سرعت مهار شد و آمریکا را به همراه دوستان عربی اش ناکام گذاشت. اما سران کاخ سفید و سمپاتهای منطقه ای آنها بدانند، موج گسترده بیداری اسلامی و جرأت و جسارت ملتها نسبت به مطالبه حقوقشان، امکان زمامداری به شکل گذشته را از آنها سلب نموده و آنها هر سناریو و ایده ای را در اتاقهای فکر طراحی کنند، ناگزیر در مقابل خواست ملتها که منبعث از ادبیات انقلاب اسلامی است، باید سر تعظیم فرود بیاورند.


+ نوشته شـــده در چهارشنبه 90/8/25ساعــت 11:18 عصر تــوسط علیرضا پارسائیان(تخریب چی) | نظر